- قلعه کوب
- کوبندۀ قلعه، توپی که با آن قلعه را کوبیده و منهدم کنند
معنی قلعه کوب - جستجوی لغت در جدول جو
- قلعه کوب
- کوبنده قلعه خراب کننده دژ: بتدارک ریختن توپ قلعه کوب و سایر لوازم امر شاهانه جاری گردید، توپی که بدان قلعه را منهدم کنند
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تخریب قلعه بوسیله قلعه کوب
کلات کوب
فنی است از کشتی و آن عبارتست از کوبیدن پیشانی خود به پیشانی حریف: (کله قند بوارفتگی خویش نکوست. کله کوب دگران کله مردانه اوست)، (گل کشتی)